به گزارش سایت خبری پرسون، تلویزیون در سالهای اخیر سیاستهای خود را در عرصه سریال سازی تغییر داده که ه نظر میرسد که در ساختار کلی رسانه ملی، سه راهبرد اساسی را میتوان از یکدیگر تمییز داد.
تلویزیون ایران در سالهای اخیر سیاستهای خود در عرصه سریال سازی را به وضوح تغییر داده و گام در مسیری یکسره متفاوت با دهههای قبل گذاشته است. به نظر میرسد که در ساختار کلی رسانه ملی، سه راهبرد اساسی را میتوان از یکدیگر تمییز داد. اول، سریالهای موسوم به الف ویژه هستند که همواره سطور درخشانی از کارنامه رسانه ملی را رقم زده اند و اغلب با مضامین دینی و تاریخی مخاطبان پرتعدادی را به خود جذب کرده اند.
در شرایط فعلی، اخبار منتشر شده درباره مراحل ساخت دو سریال مهم و پرهزینه «سلمان فارسی» به کارگردانی داود میرباقری (شاخصترین چهره تلویزیون ایران در زمینه تولید سریالهای فاخر) و «حضرت موسی (ع)» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا (یکی از مهمترین سینماگران بعد از انقلاب سینمای ایران که با وجود سابقه روشنش در سینما، تجربه چندانی در سریال سازی -و به طور مشخص ساختن مجموعه تلویزیونی تاریخی- ندارد)، نشان میدهد که رویکرد مدیران سیما به سریالهای الف ویژه همچنان به روال سابق پیش میرود و حتی ازمنظرهایی تقویت هم شده است.
دومین دسته از مجموعههای مورد توجه تلویزیون را سریالهای کمدی یا دینی مناسبتی تشکیل میدهند که تولید آنها عموما برای پخش در اعیاد مذهبی، مناسبتهای دینی مثل ماه رمضان و تعطیلات نوروز برنامه ریزی میشود. در این مورد نیز بعید است که صدا و سیما رویکرد خود را تغییر دهد یا نسبت به تولید محصولات فرهنگی برای ایام مذکور بی تفاوت بماند؛ هرچند احتمالا عناوین موفقی همچون «پایتخت» تکرار نخواهند شد و سطح کیفی آثار مناسبتی با گذشته مقایسه پذیر نیست.
سومین بخش از سریالهای مورد نظر رسانه ملی، اما محل بروز مهمترین تغییر رویکرد این رسانه در سالهای اخیر بوده است؛ جایی که ظاهرا تلویزیون ترجیح داده درحوزه مجموعههای نسبتا کم هزینه خود عطای ساخت مجموعههای درام خانوادگی را به لقای آنها ببخشد و در عوض سریالهایی را با مضامین سیاسی در ژانری از جنس تریلرهای جاسوسی و حادثهای جایگزین کند. از این قبیل سریالها در سالهای اخیر زیاد ساخته شده است و به نظر میرسد که چنین آثاری رفته رفته به بخشی از برنامه راهبردی مدیران سازمان تبدیل میشوند؛ مجموعههایی از جنس «گاندو» که «تمام رخ»، ساخته محمود معظمی، تازهترین نمونه آنها محسوب میشود.
محمود معظمی که سابقهای طولانی در عرصه ساخت سریال برای تلویزیون دارد، این بار با یک مجموعه سیاسی جاسوسی با عنوان «تمام رخ» به آنتن تلویزیون برگشته و اثری را با موضوع درز اطلاعات دارویی در دوران تحریم توسط یک داروساز ساده لوح روانه پخش کرده است. در این مجموعه، بهزاد خداویسی نقش دکتر پیمان مهبد را ایفا میکند که به نوعی طعمه اخاذی عوامل خارجی برای به دست آوردن اطلاعات طبقه بندی شده دارویی کشور میشود. این خط درام ساده همان چیزی است که برای تولید یک سریال امنیتی به آن نیاز داریم؛ اما مشکل اصلی «تمام رخ» از پرداخت فیلم نامه آن ناشی میشود.
مسئله اصلی این سریال که سردرگمی غیر قابل اغماضی را در روند کلی آن ایجاد کرده، نامشخص بودن دغدغههای اصلی سازندگان آن است. در واقع، «تمام رخ» از ابتدا با این نیت طراحی شده است که رفتار پیشگیرانه و تمهیدات ضدجاسوسی نیروهای امنیتی را مورد توجه قرار دهد و در حاشیه آن، شرایط خانوادگی و اجتماعی شخصیتهای اصلی را هم برای بیننده تشریح کند تا بخشی از حفرههایی که میتوانند به عنوان زمینههای نفوذ شناخته شوند، به اطلاع مخاطب عام برسد.
این در حالی است که نویسندگان «تمام رخ» -بالاخص در پانزده قسمت ابتدایی- کاملا در ماجراهای خانوادگی و زناشویی شخصیتها غرق شده اند و کار به جایی میرسد که پیگیری فرجام اختلافات فریبا و فرناز با همسر پدرشان یا ماجرای خیانت پیمان به همسرش از اهمیت بالاتری نسبت به دنبال کردن پروژه عملیات ضدجاسوسی توسط نیروهای امنیتی برخوردار میشود.
این به وضوح یک انحراف در خط فیلم نامه است که اجازه نمیدهد ریتم «تمام رخ»، لحن روایت این اثر و ویژگیهای بصری آن، به نقاط قوت سریال تبدیل شوند. علاوه بر این، مشکل دیگر داستان سریال نداشتن یک شخصیت منفی تمام عیار و ترسناک است. در حالی که تا حوالی قسمت دهم شخصیت برژیت به عنوان نقش منفی شناخته میشود، ناگهان تغییری در ساختار قصه پدید میآید که این زن فرانسوی را اصطلاحا سفید میکند. در عوض، شمایلی مقوایی به نام مکس فورد مبدل به شخصیت منفی میشود که یک تیپ تمام عیار از مأمور اطلاعاتی سازمان سیاست.
در فاصله قسمتهای دهم تا بیستم، مخاطب در حال وفق پیدا کردن با شرایط جدید است که ناگهان سر و کله یک نقش منفی تازه نفس و یک ایرانی فریب خورده دیگر پیدا میشود؛ زنی بریتانیایی که در پوشش بیمار در بیمارستان بستری شده است و البته شخصیت منصور که در بیست قسمت ابتدایی مشغول اخاذی بوده است و ناگهان پایش به سفارت آمریکا باز میشود. بدبختانه شخصیتهای ایرانی «تمام رخ» که در دام جاسوسی میافتند نیز به شدت ساده لوح و حتی ابله طراحی شده اند که این موضوع باعث میشود موضوع سریال به قدر کافی در بیننده اثر نکند. به عبارت دیگر، مخاطب با تماشای این مجموعه به فکر فرو نمیرود؛ زیرا ناخودآ گاه میداند که انسانهای واقعی به اندازه پیمان و منصور نادان نیستند.
در مجموع میتوان گفت که «تمام رخ» یک سریال متوسط است که ساختارش با نیازهای امروز کشور هم سازگاری دارد؛ اما فیلم نامه آن طوری به رشته تحریر درآمده که فاقد توان اثرگذاری بر مخاطب و صلابت لازم برای شکل گیری یک سریال امنیتی جاسوسی است. این متن به شکلی نوشته شده که دو احتمال درباره آن تصور میشود: احتمال اول این است که چند سریال به طور متوالی به هم مرتبط شده اند و احتمال دوم از این قرار است که در «تمام رخ» یک قصه ثابت با شخصیتهای تازه در چرخهای باطل تکرار میشود.
منبع: شهرآرانیوز